جدول جو
جدول جو

معنی دوگل سرا - جستجوی لغت در جدول جو

دوگل سرا
(دُ گُ سَ)
دهی است از دهستان اوشیان بخش رودسر شهرستان لاهیجان با 130 تن سکنه. آب آن از چشمۀ شیخ زاهد محله. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دولت سرا
تصویر دولت سرا
سرای دولت، بارگاه، قصر، کاخ سلطنتی
فرهنگ فارسی عمید
(تَ وَکْ کُ سَ)
سرای توکل. جایگاه توکل:
کلید توکل ز دل جویم ایرا
به از دل توکل سرائی نبینم
دری تنگ بینم توکل سرا را
ولیک از درون جز فضائی نبینم
توکل سرا هست چون نحل خانه
که الا درش، تنگنائی نبینم.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 293).
رجوع به توکل شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دُو لَ سَ)
دولت سرای. خانه سعادت و دولت. سرای دولت. تعبیری ادب و احترام آمیز از کاخ شاهان. کوشک و بارگاه. (ناظم الاطباء). کاخ. قصر:
خاصه در دولت سرایی کاندر او مدحت سرا
تنگ سیم آید و زو بیرون شود با تنگ سیم.
سوزنی.
بیا ساقی آن آب حیوان گوار
به دولت سرای سکندر سپار.
نظامی.
دورم به صورت از در دولت سرای تو
لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم.
حافظ.
، دولت منزل. دولت خانه. در زبان ادب، تعبیری احترام آمیز از خانه کسی، دولت سراکجاست ؟ (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(زَ سَ)
خانه ای چون دوزخ. سرایی چون جهنم از حیث معذب بودن شخص در آن. جای سخت پرعذاب:
در خون نشسته ام که چرا خوش نشسته اند
این خواندگان خلد به دوزخ سرای ری.
خاقانی.
چونکه ماهان چنان بهشتی یافت
دل ز دوزخ سرای دوشین تافت.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گِ سَ)
دهی است جزء دهستان اسالم بخش مرکزی شهرستان طوالش با 1244 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دولتسرا
تصویر دولتسرا
سرای دولت، کوشک و بارگاه، کاخ، قصر، دولت، منزل
فرهنگ لغت هوشیار
خانه، دولت منزل، منزل، صرح، قصر، کاخ
متضاد: کوخ، کلبه
فرهنگ واژه مترادف متضاد